7 معیار مهم برای تشخیص رابطه سمی/آیا رابطهای که تخریب شود، قابل ترمیم است؟
به گزارش ملت ما، وقتی دعوا برای ما تبدیل به عادت شده باشد، هر چندوقت یکبار، فقط برای تخلیه هیجانی خودمان دعوا میکنیم؛ بدون اینکه بعد از آن تغییر مثبتی در رابطه ما ایجاد شود. اینجاست که رابطه بهجای کمک کردن به حال خوش ما، تبدیل میشود به وسیلهای برای تخریب سلامت روان هر دوی ما. چطور میتوانیم رابطه سمی را تشخیص بدهیم؟
1- حمایت نکردن:
اگر یک رابطه سالم داشته باشیم، هر دوی ما از موفقیت هم خوشحال میشویم و همدیگر را برای پیشرفت بیشتر، تشویق میکنیم. اما وقتی رابطه سمی میشود، نسبت به فعالیتها، شکستها و موفقیتهای هم یا بیتفاوت میشویم، یا با اظهار ناراحتی، شکایت و سرزنش همدیگر، همواره در حال آزار رساندن به خود و همسرمان هستیم. در یک رابطهی سمی، هیچ حمایتی وجود ندارد، حتی ممکن است برای پیشرفت هم مانعتراشی کنیم.
2- تحقیر کردن:
اگر رابطهمان به جایی برسد که مدام دنبال بیارزش کردن کارها و حرفهای طرف مقابل باشیم، باید بپذیریم که رابطه ما سمی شده. اگر تمام رفتارهای همسر یا شریک زندگیمان بهنظر ما غلط و تمسخرآمیز است، باید این وضعیت را یک هشدار جدی ببینیم. چون اولین چیزی در این نوع رابطه تهدید میشود، سلامتی روان هردوی ماست.
3- حسادت آشکار:
وقتی تعامل دوطرف در یک رابطه کم شود، هر کدام از ما، فقط نیازهای برآورده نشدهی خودمان را میبینیم. این روند باعث میشود که کمکم این توهم سراغمان بیاید که در این رابطه فقط دارد به من بد میگذرد. حسادت، از همین نقطه شروع میشود. این روند ممکن است ما را بهجایی برساند که حتی تحمل نداشته باشیم که شریک زندگیمان جلوی ما یک لیوان آب را راحت بنوشد.
4-کنترل رفتارهای هم:
زمانی که اعتماد در رابطه حاکم باشد، هر دو طرف برای حریم هم احترام قائل هستیم. یعنی ذهنمان را درگیر جزئیات زندگی هم نمیکنیم؛ اینکه طرف مقابلم با همکارش چطوری صحبت میکند یا در پیامهای خصوصیاش چه لحنی دارد یا در یک روز با چند آقا یا خانم ارتباط داشته، جزئیاتی است که در یک رابطه سالم، نیازی به توجه کردن به آنها احساس نمیشود. اما بهمحض از بین رفتن اعتماد، کنترلگریها شروع میشود. شاید بتوان گفت که سمیترین حالت رابطه همین وضعیت است.
5- استرس مداوم:
زندگی عادی، چالشهای زیادی دارد، از مسائل مالی گرفته تا بیماری یا مشکلات احساسی که بدون شک برای هر دو طرف استرس ایجاد میکند. اگر رابطه ما سالم باشد، بار این استرسها بین دو طرف تقسیم میشود و با همین روش زندگیمان با وجود مشکلات، سالم پیش میرود. اما در رابطه سمی، وقتی کنار هم هستیم، نه تنها نمیتوانیم برای این مشکلات کاری انجام دهیم، بلکه مدام با حاشیهرویهای شخصی به بار اضطرابی یکدیگر اضافه میکنیم.
6- نادیده گرفتن نیازهایمان:
در رابطه سمی، انگار مدام مجبوریم در حالت دعوا و بدخلقی باشیم. اگر هم بخواهیم جلوی دعوا را بگیریم، چون راههای سالمی برای تعامل صحیح بلد نیستیم، فقط خواستههایمان را سرکوب میکنیم. در یک رابطه سالم باید بتوانیم گاهی راحت به همدیگر نه بگوییم یا حتی نظرات مخالف همدیگر داشته باشیم؛ بدون اینکه بخواهیم از هم دلخور شویم یا کارمان به دعوا بکشد.
7-به بنبست رسیدن :
حواسمان باشد که نباید در تشخیص این ملاکها وسواس پیدا کنیم. همهی این مشکلات، بهاحتمال خیلی زیاد در هر رابطهای پیش میآید؛ حتی حسادت و تحقیر یا میل به کنترل یکدیگر. اما ملاک تشخیص رابطه سمی این است که توان عبور از این مشکلات را نداشته باشیم و از طرفی نپذیریم که برای عبور از این مشکلات نیاز به آموزش، مشاوره و حتی درمان داریم. اگر اجازه دهیم رابطه ما در موارد بالا شناور بماند، باید بدانیم که حتما یک روز غرق خواهد شد.