یک فعال فرهنگی و رسانه ای:
اشتباه ساترا، بزرگترین تبلیغ جهانی برای سریال «حشاشین»

جواد مایوان - سریال «حشاشین»، محصول تلویزیون ملی مصر و روایتی از زندگی و حوادث مرتبط با حسن صباح- بنیانگذار دولت اسماعیلیه- است؛ سریالی که در ماه رمضان از تلویزیون مصر پخش شد و پس از آن به دیگر کشورها نیز راه پیدا کرد.
در ایران اما، پس از پخش چند قسمت از این سریال در شبکه نمایش خانگی، در اوایل اردیبهشت اعلام شد که پخش آن در شبکه نمایش خانگی ممنوع شده است. تصمیمی که از سوی مهدی سیفی، مدیرکل نظارت سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا) اعلام و دلیل آن نیز چنین عنوان شد:«روایت این سریال از تاریخ اسلام، متضمن تحریفهای فراوانی است که به نظر میرسد با رویکرد سیاسی مغرضانه تولید شده است.» این تصمیم ساترا اما سئوال هایی درباره نحوه نظارت بر محتوای منتشر شده توسط شبکه نمایش خانگی را بوجود آورده است.
به همین بهانه به گفت و گو با سیدمحمدمهدی طباطبایی نژاد- فعال فرهنگی و رسانه ای و دبیر سی و نهمین جشنواره فیلم فجر- پرداخته ایم که در ادامه می خوانید.
![]() |
طباطبایی نژاد با اشاره به اعلام ممنوعیت پخش سریال حشاشین از سوی پلتفرمهای خانگی گفت: ماجرا این است که بعد از اینکه یکی دو ماه از بارگزاری سریال حشاشین در پلتفرمهای داخلی گذشته بود به یکباره ساترا متوجه «مغرضانه بودن» این سریال شد که این مسئله، چند سئوال را به ذهن متبادر میکند.
سئوال اول: مگر ساترا «نظارت پیشینی» ندارد؟
ساترا مدعی است که نظارت پیشینی دارد، یعنی کارشناسانی دارد که وظیفهاشان نظارت پیشینی به سریال های خارجی است، پس با وجود این نظارت، می شد قبل از بارگزاری سریال در سکو، جلوی آن را گرفت. اگر چنین ادعایی درست است چطور این همه سریال خارجی بدون مجوز آنها بارگزاری می شود.
روزی که ساترا اعلام کرد پخش سریال حشاشین ممنوع است، من چند قسمت آن را دیده بودم و دوستان بعد از چند روز به این نتیجه رسیدند که این سریال نباید پخش شود، حالا سئوال این است که مگر کارشناسان بخش نظارت پیشین، آن را ندیده بودند؟ همه این ها نشان می دهد که این مدل رفتار، ناکارآمد است.
اگر نظر بر ممنوعیت بود، باید با نظارت پیشینی، قبل از بارگزاری سریال به مدیران سکوهای «فیلیمو»، «نماوا» یا «فیلم نت» اعلام می شد. به آنها اعلام می شد که بارگزاری این سریال به دلیل تحریف های فراوان و رویکرد مغرضانه اش ممنوع است.
![]() |
سئوال دوم: «اعلان عمومی» به جای « اعلام محرمانه»؟
حالا فرض کنیم که نظارت پیشینی صورت نگرفته و ساترا بعد از بارگزاری چند قسمت از سریال به این نتیجه رسید که باید پخش آن متوقف شود، خب سئوال این است که چرا این ممنوعیت «اعلان عمومی» شد، در حالی که اگر به صورت محرمانه به پلتفرم ها این ممنوعیت «اعلام» شده بود، حداکثرش این بود که افرادی خاص سریال را می دیدند و سراغش می رفتند.
این نوع برخورد و این نوع اعلام ممنوعیت باعث شد که مخاطبان این سریال چند برابر شود و حتی شنیده شده که منتقدین مصری اعلام کرده اند که بعد از اعلام ممنوعیت پخش سریال در ایران، این سریال با مخاطبان بیشتری در دنیا روبه رو شده است، حتی برخی از آنها اعلام کردهاند که ممنوعیت اعلام شده در ایران باعث شد که بسیاری در داخل مصر متوجه حقانیت سریال و رفتارشان شوند.
این فعال فرهنگی و رسانه ای افزود: من اینجا با غلط و یا درست بودن سریال و محتوای آن، کاری ندارم. بی شک این سریال به لحاظ تاریخی اشکالاتی دارد. به لحاظ ساخت در حد متوسط است- هر چند به کارگردان آن که کارگردانی جوان است و حشاشین نخستین تجربه جدی او در این فضا به شمار می رود، شاید بشود نمره قبولی داد- اما به هر حال دید و نگاه مغرضانه در این سریال مشهود است اما نقد بنده دراینجا به شیوه برخورد ساترا است. چرا که به نظر من اگر قرار است اینگونه ممنوعیتها اتفاق بیفتد، حتما باید اقتضائات آن به جا آورده شود.
رفتار ایجابی نه سلبی
طباطبایی نژاد با بیان اینکه به طور کلی باید گفت که اینگونه رفتارهای سلبی در فضای رسانه امروزی بی شک جواب نمی دهد و باید به فکر رفتار ایجابی بود، تاکید کرد: باید منتقدین درباره این سریال بنویسند چرا که سریال پر از کاستیهای ویژوال و کارگردانی است. هر چند سریال از نظر فنی قابل قبول است اما در بسیاری از زمینه ها اشکال دارد و دارای نقدهای فراوانی است، از اشکالات جغرافیایی گرفته تا لوکیشن، ارجاعات تاریخی و .... که همه اینها باید به بوته نقد گذاشته شود.
واقعیت این است که فضای گسترده رسانه، فضای بگیر و ببند نیست اما دوستان ساترا در این زمینه با تصمیم نابجا و نابهنگامی که گرفتند خطا کردند و همین شیوه نادرست در فرم ابلاغ، باعث بیشترین تبلیغ درباره سریال حشاشین شد.
ما مغرضانه بودنش را می فهمیم اماخارجی ها « نه»
دبیر سی و نهمین جشنواره فیلم فجر، سریال حشاشین را به لحاظ تاریخی دارای اشکالات متعددی دانست و توضیح داد: درست است که مبنای سریال، نقد حسن صباح است ولی وقتی مخاطب خارجی آن را می بیند، کاری به حسن صباح ندارد، مخاطب خارجی در این سریال متوجه تفاوت میان شیعه اسماعیلی آنهم اسماعیلی نزاری و شیعه اثنی عشری نمی شود، او با این سریال« ایران» را میبیند و درباره ما قضاوت می کند، حال آنکه مخاطب ایرانی سریال همه این تفاوتها را میداند.
مخاطب ایرانی همه این تفاوت ها را می فهمد و ارجاعات مغرضانه برایش مسالهای نیست. مثلا وقتی اصفهان سریال حشاشین را می بیند، می داند که این اصفهان نیست و لایه های پنهان غرض ورزی را متوجه می شود، بنابراین باید گفت که ممنوعیت پخش چنین سریالی روی مخاطب بین المللی جواب می دهد تا دچار داوری اشتباه راجع به ایران و ایرانیان و مذهب مردم کشورمان نشود، در حالی که این سریال در خیلی از کشورهای دنیا در حال پخش است و در فضای غرب مشتریان زیادی پیدا کرده و بی شک غرض ورزی سریال روی مخاطبان بین المللی اش بیشتر اثر می گذارد تا مخاطبان داخلی.
چرا سفارش تولید محتوا داده نشد؟
به گفته این فعال فرهنگی و رسانه ای، ما در حوزه فرهنگ با سه واژه روبه رو هستیم. تنظیم گری، تصدی گری و هماهنگ کنندگی.
وظیفه حاکمیت فرهنگی، ترکیبی از این سه واژه است اما متاسفانه دوستان در ساترا خود را فقط تنظیم گر می دانند. حال آنکه وقتی حکمران فرهنگی خود را فقط تنظیم گر بداند باید بداند که چه کارهایی باید بکند.
اولین کارش باید به کارگیری و فعال کردن حوزه های مختلف مثل اجتماعی و فرهنگی باشد.
دومین وظیفه اش باید برگزاری نشست های تخصصی درباره سریال هایی همچون حشاشین باشد. چرا نباید مراکز و اندیشکدههایی داشته باشیم که چنین نشست هایی را برگزار کنند؟
سوم اینکه باید از نویسندگان و منتقدان استفاده شود. طبیعی است که وقتی سریالی همچون حشاشین این همه بازتاب پیدا کرده، باید درباره آن محتوا تولید کرد. ما در این زمینه نیازمند تولید محتوا در بخش های مختلف تاریخی، چه تاریخ اجتماعی و چه تاریخ سیاسی هستیم. ما دانشگاه های مختلفی داریم که در آن ها تاریخ اسلام تدریس می شود. اما متاسفانه کوچکترین واکنشی از این همه گروه های تاریخی نسبت به سریال حشاشین نمی بینیم. یک مورخ نیست که نسبت به این سریال واکنش نشان داده باشد. یک مقاله 15 یا 20 صفحه ای درباره آن منتشر نشده است، وقتی لازم است که چنین واکنش هایی صورت بگیرد، باید سفارش چنین اقداماتی داده شود.
این مدل ازانفعال در برابر این سریال و اتفاقات فرهنگی، شایسته ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست. باید نسبت به این سریال تا حالا ده ها مقاله منتشر می شد. ما در حوزه سینما حتی یک مطب مفصل درباره تحلیل این سریال نداریم. حال آنکه مدیران فرهنگی به عنوان متصدی باید سفارش چنین محتواهایی را بدهند، پس وقتی از حکمرانی فرهنگی حرف می زنیم، باید نسبت این موضوع رفتاری سنجیده هم داشته باشیم.