قتل 4 زن با خوراندن قرص برنج / قاتل سریالی زنان مشهد کیست؟
به گزارش ملت ما به نقل از روزنامه خراسان، بیست ونهم مهر سال گذشته (1402)زن 30 ساله ای در یکی از بیمارستان های مشهد در حالی به طرز مشکوکی جان باخت که علت مرگ وی عوارض ناشی از مسمومیت دارویی گزارش شد اما این ماجرای مشکوک با پیگیری یکی از اطرافیان نرگس خیرآبادی(متوفی) زیر ذره بین تحقیقات قضایی-پلیسی قرارگرفت.
10 روز بعد این پرونده با دستور قاضی ویژه قتل عمد به پلیس آگاهی ارسال شد و بدین ترتیب گروهی از کارآگاهان زبده جنایی با هدایت مستقیم سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمدآگاهی)تحقیقات ویژه ای را در این باره آغاز کردند.
هنگامی که پزشکی قانونی علت مرگ را عوارض قرص برنج اعلام کرد، این پرونده از حساسیت ویژه ای برخوردار شد و فرضیه جنایت قوت گرفت. از سوی دیگر زمانی که «مهران-ر»(همسرمتوفی)برای انجام تحقیقات به پلیس آگاهی احضار شد، ناگهان رشته ای از زخم التیام یافته در زیر گلویش توجه کارآگاهان را به خود جلب کرد. وقتی سرهنگ نجفی درباره علت زخم رشته ای پرسید او دلیل آن را عمل جراحی زیر گلو عنوان کرد اما این اظهارات برای کارآگاه با تجربه پلیس باور نکردنی بود به همین دلیل پرونده پزشکی و بالینی وی از مراکز درمانی مورد استعلام کارآگاهان قرارگرفت و تحقیقات میدانی توسط استوار یکم احسان شفاعی(افسر پرونده)به سرنخ هایی از خودکشی این مرد جوان 30 ساله با قرص برنج رسید که پزشکان برای نجات وی از مرگ مجبور شده بودند تا گلوی او را بشکافند.
حالا قرص برنج تنها نقطه تلاقی در پرونده مرگ همسر او بود، به همین دلیل کارآگاهان دوباره مهران را به پلیس آگاهی احضار کردند اما او که متوجه ظن شدید کارآگاهان شده بود به مکان نامعلومی گریخت. از سوی دیگر تحقیقات بیشتر کارآگاهان بیانگر آن بود که مادرزن و خواهر زن او نیز در فاصله کوتاهی از یکدیگر بر اثر عوارض و مسمومیت دارویی جان باخته اند.
این بود که پرونده مذکور از اهمیت ویژه ای برخوردار شد ودستورات محرمانه سرتیپ محمدکاظم تقوی(سکاندار امنیت سرزمین خورشید)برآن نقش بست تا به طور ویژه موردرسیدگی قرارگیرد. طولی نکشید که با رصدهای اطلاعاتی و رد زنی های پلیسی، محل اختفای وی در روستای منظر از توابع شهرستان تربت حیدریه لو رفت و بدین ترتیب گروه کارآگاهان با دستورات خاص و راهنمایی های قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)عازم تربت حیدریه شدند اما «مهران-ر»زمانی که متوجه شد کارآگاهان پشت در منزل اجاره ای او هستند، ناگهان شیشه حاوی شربت(احتمالامتادون)را سر کشید تا خودکشی کند اما نیروهای باتجربه پلیس جنایی در یک اقدام هماهنگ و غافلگیرانه در منزل را شکستند و با یک ضربه فنی شیشه مرگ را از دهان او دور کردند.
با انتقال این متهم 31 ساله به مشهد،بازجویی های تخصصی از وی زیر نظر مستقیم قاضی خاکشور آغاز شد تا این که وی به قتل 3 زن با شیوه خوراندن قرص برنج اعتراف کرد. او گفت: بیست ونهم مهر گذشته به خاطر اختلافات خانوادگی و سوءظنی که به همسر 30 ساله ام داشتم، مقداری قرص برنج را درون کپسول قرص های آنتی بیوتیک (آزیترومایسین) ریختم و آن را برای بهبودی سرماخوردگی به همسرم خوراندم. وقتی حالش وخیم شد او را به بیمارستان شهید هاشمی نژاد رساندیم ولی او در بیمارستان جان باخت.
این متهم به قتل مخوف، همچنین در ادامه اعترافات خود به قتل «کیمیا خیرآبادی»(خواهر زن16ساله) و مرضیه جغراتیان (مادرزن50ساله)خودش نیز با همین شیوه اعتراف کرد و این گونه راز قتل های سریالی برنجی زنان در مشهد فاش شد.
تحقیقات پلیس در حالی با تاکید ویژه سردار تقوی برای ریشه یابی جرایم دیگر این متهم خطرناک ادامه داشت تا اینکه عامل «قتل های برنجی» مشهد به یک جنایت دیگر اعتراف کرد و بدین ترتیب چهارمین قتل هولناک نیز در حالی به ثبت رسید که قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستورات محرمانه و خاصی را برای کنکاش های تخصصی در پرونده «قتل های برنجی»صادر کرده است.
روز گذشته پس از انتشار خبر و تصویر بدون پوشش عامل قتل های برنجی در صفحه حوادث روزنامه خراسان،تحقیقات قضایی با ورود یک شاکی دیگر به پرونده مذکور در حالی ادامه یافت که پیش از آن بررسی های تخصصی کارآگاهان با دستورهای محرمانه قاضی«وحید خاکشور»(قاضی پرونده های جنایی) برای کشف راز مرگ مشکوک دختر17 ساله دیگری در 13 سال قبل آغاز شده بود.
«عامل قتل های برنجی»وقتی با اسناد و مدارک انکارناپذیر در حیرت فرو رفت دیگر نتوانست راز قتل اولین نامزد 17 ساله اش را بیش از این پنهان کند. او به صراحت قتل چهارمین زن با شیوه خوراندن قرص های برنج را پذیرفت و در تشریح این ماجرای تکان دهنده گفت:سال1390 در بولوار فلاحی منطقه قاسم آباد ساکن بودیم که با دختر نوجوانی در مسیر مدرسه اش آشنا شدم و به او ابراز علاقه کردم.
بعد از گذشت مدتی به خواستگاری«عاطفه»رفتم و چون او هم به من علاقه مند بود خیلی زود مراسم خواستگاری برگزار شد و ما در اردیبهشت ماه سال1390 با یکدیگر نامزد شدیم ،اما هنوز حدود یک ماه به شب یلدا باقی مانده بود و بنا به رسم و رسوم خاص دوران نامزدی باید کادوی «شب چله»را فراهم می کردم ولی مدام بهانه می آوردم و همسرم را تحقیر می کردم که «چاق شده است» ،وقتی نامزدم تحت تاثیر حرف هایم قرارگرفت یک روز قرص برنج را به جای قرص لاغری به او دادم و ادعا کردم با مصرف این قرص خیلی زود لاغر می شوی! و سپس به بهانه کاری از خانه بیرون رفتم!
طولی نکشید که خواهرزن خردسالم با من تماس گرفت که بیا حال «عاطفه»خوب نیست! من هم خودم را به منزل نامزدم رساندم و خودم با اورژانس تماس گرفتم . او را ابتدا به بیمارستان مهرگان بردیم و بعد از آن جا به بیمارستان امام رضا(ع)اعزام کردند ولی او ساعتی بعد جان سپرد. من که چند روز بعد دچار عذاب وجدان شده بودم ،خودم نیز قرص برنج مصرف کردم ولی چون پدرم متوجه ماجرا شد بلافاصله مرا به بیمارستان رساند و پزشکان هم گلویم را شکافتند به گونه ای که من مدت زیادی را در کما بودم و هنگامی که از مرگ نجات یافتم حدود17-18 عمل جراحی دیگر در همان نقطه انجام دادم.
عامل «قتل های برنجی» که با نظارت مستقیم قاضی شعبه 258 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد ماجرای اولین قتل هولناک خود را تشریح می کرد، در ادامه اعترافاتش افزود:وقتی خانواده نامزدم از من شکایت کردند طوری ادعا کردم که انگار «عاطفه»در مدرسه و توسط مدیر مدرسه قرص خورده و دچار مسمومیت دارویی شده است.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است در همین حال مادر «عاطفه»که اشک ریزان در اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد حضور یافته بود،درباره ماجرای مرگ مشکوک دختر نوجوانش گفت:دختر خردسالم آن زمان به من گفت که «مهران»قرصی را به خواهرم داد که حالش بد شد ولی من به حرف های او توجهی نکردم چراکه مهران مدعی بود«عاطفه» در مدرسه قرص خورده است!
این زن میانسال ادامه داد: روزی دخترم «عاطفه» به من گفت در مسیر مدرسه به پسری علاقه مند شده است و او می خواهد به خواستگاری اش بیاید. من هم که دیدم دخترم عاشق شده، چاره ای جز پذیرش خواسته اش نداشتم. خلاصه پدر و نامادری «مهران»به خواستگاری آمدند ولی مدتی بعد از برگزاری مراسم عقدکنان از نامادری او زمزمه هایی می شنیدم که دختر شما چاق شده است .او یک روز به من گفت:اگر می خواهید مراسم «شب چله» را برگزار کنیم باید دخترتان لاغر شود! من هم که خیلی از حرف های او تعجب می کردم چون هنوز 6 ماه بیشتر از زمان عقدکنان آن ها نمی گذشت ولی آن روز (بیست ونهم آبان 1390)وقتی فهمیدم که دخترم در بیمارستان جان باخته است دیگر حال مناسبی نداشتم. با وجود این زمانی که درگیر برگزاری مراسم عزاداری بودیم ، خانواده «مهران»ادعا کردند باید نیم ست طلا(هدیه ازدواج)را که به دخترم داده بودند به آن ها بازگردانیم تا دختر دیگری را برای پسرشان خواستگاری کنند. ولی وقتی با کارشناس حقوقی مشورت کردیم آن ها گفتند نباید هدایا را به آن ها بازگردانید! این بود که ما هم شکایت کردیم ولی پزشکی قانونی علت مرگ را نارسایی تنفسی بر اثر عوارض مسمومیت دارویی عنوان کرد و نتوانستیم نقش مهران را در مرگ دخترمان اثبات کنیم! تا این که امروز شنیدیم او به چند قتل دیگر با این شیوه اعتراف کرده است.
بنابرگزارش اختصاصی روزنامه خراسان،با توجه به سرنخ های وحشتناک دیگری که در این پرونده حساس وجود دارد،قاضی«وحید خاکشور»دستورهای ویژه ای را برای کنکاش های بیشتر و ورود کارآگاهان به دهلیزهای تاریک پرونده« قتل های برنجی» صادر کرده است وتحقیقات همچنان برای کشف زوایای پنهان این قتل های هولناک ادامه دارد.