رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاییز آمد» / نویسنده کتاب: تقریظ رهبری باعث آرامش روحی من شد
به گزارش ملت ما، متن تقریظ مقام معظم رهبری به این شرح است:
بسمه تعالی
عشقی آتشین، علمی پولادین و ایمانی راستین چهره نگار زندگی این دو جوان است، که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است.
این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت زده می کند و فاصله نجومیشان با این مجاهدان واقعی را آشکار می سازد.
آذر 1401
نویسنده کتاب: تقریظ رهبری باعث آرامش روحی من شد
گلستان جعفریان، نویسنده کتاب پاییز آمد با اشاره به تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب پاییز آمد، گفت: لحظهای که متوجه تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب شدم؛ بسیار خوشحال شدم و این سبب آرامش روحی و خوشحالی من شد.
وی امروز (یکشنبه 29 مهر ماه) در حاشیه رونمایی از تقریظ کتاب پاییز آمد توسط مقام معظم رهبری که در زنجان برگزار شد، با اشاره به اینکه نگارش این کتاب از گردآوری یادداشتهای ارسالی به حوزه هنری آغاز شد، اظهار کرد: پس از مطالعه این یادداشتها متوجه شدم موضوع مربوط به ازدواج یک دختر زیر 18 سال با یک پاسدار است.
وی با اشاره به اینکه با آمدن به زنجان و ملاقات با سوژه بیشتر در جریان زندگی عاشقانه این زوج قرار گرفتم، افزود: پس از آشنایی با راوی متوجه شدم خانم فخرالسادات موسوی یک تفاوت اصلی با دختران همسال خودش از جمله خواهرانش داشت و آن هم بحث ارزشی است که دارد.
جعفریان با اشاره به اینکه من سالها در حوزه نویسندگی فعالیت داشتم اما پاییز آمد با همه آنها متفاوت است، تصریح کرد: در این کتاب همان زندگی معمولی روایت میشود اما در کنار دو شخصیت اصلی داستان شخصیتهای دیگر نیز پررنگ است.
نویسنده کتاب پاییز آمد افزود: نقطه تفاوت من در کتاب این است که خواننده من مختار است که دختری را ببیند که تحصیل میکند و کاری به جنگ ندارد و به قول مادرش (مامان لعیا) عطر میزند، خوب لباس میپوشد، طلا میاندازد.
وی ادامه داد: این دختر در ادامه مسیر زندگی خود با یک همسر تحصیلکرده ازدواج میکند و به آرامی از کنار جنگی که در کشورش است عبور میکند اما در عین حال با پارادوکسهایی هم مواجه است.
جعفریان با بیان اینکه در مسیر نگارش این کتاب مصاحبهها نزدیک 30 ساعت و کار هم 3 سال طول کشید، متذکر شد: برای نوشتن این کتاب ماهی یکبار به زنجان میرفتم و گریههای شدید شخصیت اصلی سبب میشد کار با سرعت کمی پیش برود، به شکلی که زخمهای فخرالسادات تازه بودند؛ گویی بهتازگی همسرش احمد را از دست داده است.