header

دسته بندی :

جامعه و فرهنگ

اشتراک گذاری

1403/07/02

آخرین جزئیات از حادثه معدن طبس / معدنچیان چقدر حقوق می گرفتند ؟ سرنوشت مبهم 14 معدنچی + فیلم

تلاش تیم های امدادی برای رسیدن به کارگرانی که در بلوک C معدن طبس محبوس شده اند درحالی ادامه دارد که تا کنون اجساد 38 نفر از قربانیان حادثه انفجار در معدن «معدنجوی طبس» از داخل تونل ها بیرون کشیده شده است.

به گزارش ملت ما، شامگاه شنبه در حالی که 69 کارگر در در تونل های معدن زغال سنگ معدنجوی طبس در حال کار بودند، انفجار هولناکی در بلوک C رخ داد که باعث ورود گاز به داخل تونل ها و فاجعه ای مرگبار شد. در زمان حادثه 47 کارگر در بلوک D مشغول کار بودند که به دلیل ورود گاز متان به این بلوک، تنها 17 نفر از آنها توانستند از مهلکه گریخته و جانشان را نجات دهند و 30 نفر بر اثر گازگرفتگی جان باختند. اما در بلوک C ماجرا وخیم تر از بلوک دیگر بود. چرا که در آنجا علاوه بر انتشار گاز، انفجار باعث مرگ کارگران شده بود و از آنجا که گاز زیادی تونل را در بر گرفته بود، حتی ورود تیم های امدادی نیز به آنجا سخت بود.

روز گذشته، تیم های امدادی موفق شدند با دسترسی کامل به بلوک D، اجساد تمامی 30 کارگری را که در آنجا جان باخته بودند بیرون بکشند. پس از آن نیز تلاش ها برای رسیدن به بلوک C ادامه یافت و امدادگران با خارج کردن بخشی از گاز موجود در تونل موفق شدند به بخش هایی از این بلوک دسترسی پیدا کنند.

به گفته استاندار جنوبی، امدادگران تا صبح امروز موفق شدند اجساد 8 نفر از 22 کارگری را که در این بلوک مشغول کار بودند و جان باخته اند، از تونل بیرون بکشند و با توجه به طول هزار متری تونل و تجمع شدید گاز در آنجا، همچنان دسترسی به 18 کارگر دیگر امکان پذیر نشده و تلاش ها ادامه دارد.

جدال با مرگ برای ماهی 16 میلیون تومان

یکی از کارگران معدن که از حادثه شنبه شب جان سالم به در برد، هادی نوباغی است. او 45ساله و اهل جوین از توابع شهرستان سبزوارو 5فرزند دارد و 5سال است که در معدن زغال سنگ طبس کار می‌کند. نوباغی به همراه 5نفر از همشهریانش برای اینکه لقمه نان حلالی سر سفره ببرند و خرج زندگی‌ را بدهند یک هفته درمیان برای کار به معدن زغال سنگ می‌رفتند و بعد از تمام شدن کار دوباره به شهر خود نزد خانواده بازمی‌گشتند و در ازای آن ماهانه 16میلیون تومان حقوق می‌گرفتند. او شبی که حادثه رخ داد، برای نجات همکارانش جانش را کف دستش گذاشت و توانست برخی از آنها را از تونل بیرون بکشد اما درنهایت خودش بر اثر استنشاق گاز بی‌هوش شد و روی زمین افتاد.

وظیفه نوباغی در معدن این بود که با استفاده از دستگاه پیکور زغال را از دل معدن بکند و برای جلوگیری از ریزش معدن، تیرهای چوبی جایگزین کند. او و همکارانش بعد از انجام این کار زغال‌ها را برای استخراج از معدن در گاری می‌ریختند و در دل زمین پیش می‌رفتند. اما ساعت10:30 شامگاه شنبه 31شهریور حادثه‌ای رخ داد که سرنوشت بسیاری از معدنچیان را تغییر داد.

نوباغی در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: در زمان حادثه من در کارگاه 35 در بلوک D کار می‌کردم که ناگهان مسئول ایمنی آمد و فریاد زد که فرار کنید، گاز در معدن پخش شده است.

ما در ابتدا نمی‌دانستیم که چه اتفاقی افتاده است، اما فریادهای او باعث ترس و وحشت ما شد. چند نفری که در حال کار بودیم، کار را رها کرده و به‌سوی بیرون از معدن فرار کردیم.

نوباغی می‌افزاید: وقتی از معدن خارج شدیم، دیدم خبری از همشهریانم که مشغول کار بودند نیست، بنابراین دوباره لباس پوشیدم و وارد معدن شدم. همانطور که جلو می‌رفتم، متوجه شدم بسیاری از همکاران و همشهریانم در اثر گازگرفتگی خفه شده‌اند. در این میان متوجه سه‌چهارنفری شدم که هنوز نفس می‌کشیدند. آنها را از معدن بیرون کشیدم و دوباره به داخل برگشتم و به‌دنبال همکارانم جلو می‌رفتم.

باغی که نمی‌توانست جانش را بردارد و از معدن فرار کند همچنان به‌دنبال افرادی بود که در داخل معدن زنده بودند. او می‌گوید: جلوتر که رفتم با اجساد برخی از همکارانم روبه‌رو شدم. تعدادی از اجساد را به امید اینکه احیا شوند، بیرون کشیدم. در حال رفتن به کارگاه دیگری بودم که یکی از مهندسان به من گفت: نرو، خطرناک است، اما دلم طاقت نیاورد و رفتم تا ببینم از همشهریانم کدام‌یک زنده هستند. او می‌گوید: 15نفر آنجا بودند که همگی جان باخته بودند، وقتی رسیدم دیدم یکی از آنها در حال بالاآوردن است. او از استنشاق گاز متان دچار تهوع شده بود. او را نیز بیرون کشیدم و بعد برای پیدا‌کردن دوستانم، دوباره به معدن برگشتم. جلوتر که رفتم، دیدم که همه آنها به‌دلیل وجود گاز متان خفه شده‌اند. آنها را در شرایط خیلی بدی دیدم. صحنه‌ای را دیدم که تا آخر عمر فراموش نخواهم کرد.

نوباغی می‌گوید: خیلی درست یادم نمی‌آید که چه زمانی خودم بیهوش شدم اما در حال بیرون کشیدن اجساد دوستانم بودم که احساس کردم سرم گیج می‌رود و به زمین خوردم و دیگر چیزی یادم نمی‌آید.

او درباره علت این حادثه نیز می‌گوید: در یکی از کارگاه‌ها بچه‌ها در حال کار بودند که وقتی با پیکور در حال جدا‌سازی‌ زغال بودند، گاز نشت کرده و آنجا منفجر شده بود. از آنجا که بلوک C ‌و B به هم راه‌ دارد، گاز خیلی زود به قسمتی که ما در آنجا بودیم رسید.

طبسطبسطبس2024-09-23T09:33:25+03:302024-09-23T09:33:25+03:30https://media.mellatema.com/Video/2024/09/2409230000.mp4https://media.mellatema.com/Image/2024/09/202409107643518591_Thum.jpg
دانلود

ارسال نظر

captcha
ارسال نظر