داستان عکسی تاریخی، آغاز و فروپاشی قدرتی به نام اتحاد جماهیر شوروی
روزی که «شوروی» ،«روسیه» شد

ملت ما/ مهرناز الماسی : درست قبل از ثبت این لحظه بوریس یلتسین گورباچف را مجبور میکند که بیانیه فروپاشی شوروی و استعفای خودش را بخواند. گورباچف طفره میرود. یلتسین از صندلی بلند میشود، سمت گورباچف میرود و بر سرش فریاد میزند که «بخوان و حاشیه نرو!» چلیک! دوربین خشم یلتسین و تسلیم گورباچف را ثبت میکند.
![]() |
گورباچف از روی کاغذی که پیش رویش گذاشتهاند میخواند:
«هموطنان عزیز، به دلیل شرایطی که در اثر تشکیل اتحادیه کشورهای مستقل مشترکالمنافع به وجود آمده، بدین وسیله پایان فعالیت خود را به عنوان رئیس جمهور اتحادیه جماهیر سوسیالیستی شوروی اعلام میدارم.»
اما چه وقایعی باعث شد شوروی که روزی پهناورترین کشور تمام تاریخ، بزرگترین دارنده تسلیحات هستهای، یکی از فاتحین جنگ جهانی دوم و پدرخوانده بیش از نیمی از جمعیت جهان بود به گونهای از هم فرو بپاشد که امروز حتی کسی سالروز فروپاشی آن را به یاد نداشته باشد؟
اتحادیه جماهیر سوسیالیستی شوروی پس از آنکه انقلاب بلشویکی (کلمهای روسی به معنای اکثریت) در اکتبر 1917 در کشور روسیه تزاری پیروز شد به وجود آمد. در آن زمان خاندان رومانف در روسیه تحت عنوان تزار حکومت میکردند.
![]() |
اما چرا مردم علیه حکومت تزاری انقلاب کردند؟
روسیه تزاری در سال 1905 در جنگ با ژاپن شکست خورد و پس از آن هم در سال 1914 جنگ جهانی اول آغاز شد. این دو اتفاق باعث شد نهادهای سیاسی حکومت تزاری ضعیف شوند که در نهایت به ورشکستگی اقتصادی، کمبود مواد غذایی، شورش و اعتصابهای کارگری منجر شده و زمینه برای انقلاب کمونیستی فراهم شد.
![]() |
اینجا بود که بلشویکها به رهبری ولادیمیر ایلیچ اولیانوف مشهور به لنین توانستند با تشکیل «شورای کمیسرهای خلق» اولین هیئت دولت کمونیستی جهان رو در سال 1917 در روسیه به وجود بیاورند.
در نهایت در سال 1922 اتحاد جماهیر شوروی با محوریت روسیه و شرکت 14 کشور دیگر شامل ارمنستان، گرجستان، بلاروس، استونی، لتونی، لیتوانی، آذربایجان، مولداوی، اوکراین، ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان بر اساس اندیشههای سوسیالیستی ـ کمونیستی ایجاد شد.
سیاستهای جدید اقتصادی که لنین معرفی کرده بود باعث برگشت نسبی بازار آزاد و بهتر شدن اوضاع اقتصادی کشور شد. اما اتفاقات اصلی پس از مرگ لنین در سال 1924 و به قدرت رسیدن ژوزف استالین آغاز شد.
![]() |
استالین ابتدا تمام مخالفان سیاسی خود در حزب کمونیست را سرکوب کرد و سپس یک اقتصاد برنامهریزی شده 5 ساله را به اجرا گذاشت. استالین تمام بخش خصوصی را لغو کرد و کمونیسم را گسترش داد که در نتیجه آن شوروی یک دوره صنعتیسازی سریع را تجربه کرد که منجر به رشد اقتصادی چشمگیری شد.
اما با شروع جنگ جهانی دوم ورق برگشت. شوروی وارد جنگی نفسگیر با آلمان نازی شد و با اینکه در نهایت به کمک متحدین غربی خود موفق شد در این جنگ پیروز شود، اما بیش از 10 درصد جمعیت و 70 درصد تأسیسات صنعتی خود را از دست داد.
با وجود روابط خوبی که شوروی در طول جنگ جهانی دوم با آمریکا و بریتانیا داشت، اما کمکم شرایط به کلی عوض شد و اتحاد طرفین علیه آلمان نازی به سرعت به یک جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی تبدیل شد که نه تنها قدرتهای بزرگ بلکه تمام کشورهای جهان را درگیر خود کرد.
با اینکه بین سالهای 1953 تا 1985 شوروی از نظر تسلیحات به ویژه تسلیحات هستهای و همچنین رقابت در نفوذ به فضا به قطبی موازی با آمریکا تبدیل شده بود و در آفریقا و آمریکای لاتین نفوذ زیادی داشت اما با چالشهایی در داخل و خارج هم مواجه بود.
چسبیدن به سیاستهای استالین باعث شد که شوروی درگیر یک رکود اقتصادی طولانیمدت شود. از سوی دیگر شروع جنگ در افغانستان در اواخر سال 1979 و شدت گرفتن رقابت تسلیحاتیاش با آمریکا باعث شد بخش مهمی از منابع و تمرکز شوروی به این سمت برود.
در این شرایط بود که میخائیل گورباچف در سال 1985 روی کار آمد و تلاش کرد که با انجام یک سلسله اصلاحات کشور را از بحرانهای شدید اقتصادی نجات دهد. اما تلاشهایش نه تنها جواب نداد بلکه باعث شد شوروی درگیر بحرانهای جدیدی شود.
فروریختن دیوار برلین و از دست دادن برلین شرقی توسط شوروی و خروج کشورهای اروپای شرقی از سیستم کمونیسم باعث افزایش فشار روی گورباچف شد. عقبنشینی گورباچف از اصولی که شوروی بر مبنای آنها شکل گرفته بود و تمایل به حرکت به سمت بازار آزاد بخشی از مخالفتها را شکل داد.
از سوی دیگر باز کردن فضای سیاسی، فاجعه هستهای چرنوبیل در سال 1986، افزایش حس ملیگرایی بین اقلیتها، تنشزدایی با کشورهای غربی و امضای قرارداد برای کاهش تعداد موشکهای هستهای و شکست در جنگ افغانستان همگی دست به دست هم دادند و زمینههای لازم را برای فروپاشی شوروی فراهم کردند.
در چنین شرایطی برخی از اعضای حزب کمونیست که مخالف اصلاحات گورباچف بودند، وقتی وی برای تعطیلات به کریمه رفته بود، از فرصت استفاده کرده و در 19 اوت 1991 اقدام به کودتای نظامی کردند که با مداخله بوریس یلتسین رئیس جمهور فدراسیون روسیه، ناکام ماند.
گورباچف دوباره به کرملین بازگشت، اما دیگر قدرت خود را از دست داده بود؛ همکارانش یا به او خیانت کرده یا از وی جدا شده بودند. حزب کمونیست به شدت ضعیف شده و بوریس یلتسین به قدرت واقعی کشور تبدیل شده بود.
در نهایت در 25 دسامبر 1991 گورباچف استعفای خود را از رهبری حزب کمونیست اعلام کرده، پرچم کشور اتحاد جماهیر شوروی از کرملین در مسکو پایین کشیده شد و پرچم روسیه به جای آن برافراشته شد.
به این ترتیب در 25 دسامبر 1991 با به رسمیت شناختن استقلال جمهوریهای شوروی، اتحاد 70 ساله جماهیر شوروی به طور رسمی دچار فروپاشی شد و کمونیسم به زبالهدان تاریخ پیوست. و در نهایت بوریس یلتسین رئیس فدراسیون روسیه در اتحاد جماهیر شوروی پیروز واقعی رویدادهایی بود که میخائیل گورباچف در جریان آن ضعیف و آسیبپذیر به نظر میرسید.
ز سوی دیگر باز کردن فضای سیاسی، فاجعه هستهای چرنوبیل در سال 1986، افزایش حس ملیگرایی بین اقلیتها، تنشزدایی با کشورهای غربی و امضای قرارداد برای کاهش تعداد موشکهای هستهای و شکست در جنگ افغانستان همگی دست به دست هم دادند و زمینههای لازم را برای فروپاشی شوروی فراهم کردند.
در چنین شرایطی برخی از اعضای حزب کمونیست که مخالف اصلاحات گورباچف بودند، وقتی وی برای تعطیلات به کریمه رفته بود، از فرصت استفاده کرده و در 19 اوت 1991 اقدام به کودتای نظامی کردند که با مداخله بوریس یلتسین رئیس جمهور فدراسیون روسیه، ناکام ماند.
![]() |
گورباچف دوباره به کرملین بازگشت، اما دیگر قدرت خود را از دست داده بود؛ همکارانش یا به او خیانت کرده یا از وی جدا شده بودند. حزب کمونیست به شدت ضعیف شده و بوریس یلتسین به قدرت واقعی کشور تبدیل شده بود.
در نهایت در 25 دسامبر 1991 گورباچف استعفای خود را از رهبری حزب کمونیست اعلام کرده، پرچم کشور اتحاد جماهیر شوروی از کرملین در مسکو پایین کشیده شد و پرچم روسیه به جای آن برافراشته شد.
به این ترتیب در 25 دسامبر 1991 با به رسمیت شناختن استقلال جمهوریهای شوروی، اتحاد 70 ساله جماهیر شوروی به طور رسمی دچار فروپاشی شد و کمونیسم به زبالهدان تاریخ پیوست. و در نهایت بوریس یلتسین رئیس فدراسیون روسیه در اتحاد جماهیر شوروی پیروز واقعی رویدادهایی بود که میخائیل گورباچف در جریان آن ضعیف و آسیبپذیر به نظر میرسید.