سبک زندگی عجیب مادر محیط زیست ایران
به گزارش ملت ما، در روزگاری که شهرنشین ها حداقل روزی یکی دو کیسه پر از زباله های مختلف راهی سطل های زباله مکانیزه می کنند شنیدن از سبک زندگی زنی که 60 سال هیچ زباله ای جلوی در خانه اش نگذاشت هم خواندنی است هم عجیب و غریب. مرحوم «مه لقا ملاح» برای ایران و زمین و هوایش مادری کرد و الحق که لقب «مادر محیط زیست ایران» برازندهاش است. مه لقا ملاح کنشگر جریانساز محیط زیست کشور همه آنچه حالا کارشناسان محیط زیست میگویند و ادعا میکنند را در عمل پیاده کرد.او وقتی دلش برای محیط زیست ایران تپید و آستین هایش را بالا زد که خبری از این آلودگی نبود و جان هوا از گازهای آلاینده اینطور به ستوه نیامده بود. این بانوی تاثیرگزار به همه توصیه میکرد زباله تولید نکنید و خودش اول صف بود و به معنای واقعی تولید زباله در خانهاش صفر بود. حتی اواخر عمر، حتی در 104 سالگی. خانواده و بچه هایش هم به تاسی از مادر دور تولید زباله را یک خط قرمز کشیده بودند و به روش مادر، خودشان کمپوست تولید میکردند.
ظروف یک بار مصرف خط قرمز خانم دکتر!
مه لقا ملاح اهل حرف نبود. درست مثل حرفهایش زندگی میکرد. نزدیکانش میگویند او هیچ وقت از دستمال کاغذی استفاده نکرد، همیشه دستمال پارچهای تمیز همراهش بود. مه لقا خانم مرد عمل بود. قید نوشیدن آب معدنی را میزد و نوشیدن آب جوشیده سرد شده را به اینکه یک قوطی پلاستیکی روی دست طبیعت بگذارد ترجیح میداد و محمد درویش؛ یکی از دوستان خانوادگیشان یک جمله از او نقل میکند؛«یادم نمیآید که از کیسه و ظرف و بطریهای پلاستیکی استفاده کرده باشم.»
بازگشت به مام وطن
این روزها زنان ایرانی باید سرگذشت زندگی این شیرزن تاثیرگزار را بخوانند و از آن درس بگیرند. دکتر مه لقا ملاح بعد از تحصیل در رشته علوم تربیتی لیسانس گرفت و در رشته علوم اجتماعی و جامعهشناسی فوق لیسانس در دانشگاه تهران را به پایان رساند، برای ادامه تحصیل به پاریس رفت و در دانشگاه سوربن رشته علوم اجتماعی را ادامه داد. از وقتی دکترای علوم اجتماعی را از دانشگاه سوربن فرانسه گرفت و مام وطن برایش مقدستر از هر جایی بود و به ایران برگشت، به دلیل آموختههای دوران کودکی و دغدغههای شخصی، آستینها را بالا زد و با چند استاد دانشگاه همه هم و غمش را وقف محیط زیست کرد و جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست را راه انداخت.
مه لقا خانم به زنان خانهدار چه یاد داد؟
مه لقا خانم میدانست همه نسخههایی که کارشناسان برای حفظ محیط زیست ایران میپیچند، تا وقتی مهمترین رفتار زیست محیطی یعنی صرفه جویی در تولید زباله در خانههای ایرانیان جا نیفتد، اوضاع محیط زیست همان آش است و همان کاسه. به همین دلیل تمرکزش را بر آموزش مدیریت پسماند برای زنان خانهدار گذاشت. آن سالها که تولید زباله اینطور سر به فلک نکشیده بود مه لقا ملاح شعبههای جمعیت را در 16 استان کشور راه اندازی کرد و به قدر توان و بضاعتش در مدیریت پسماند نقش موثری ایفا کرد.
تولید کمپوست زباله در منزل
مادر محیط زیست ایران جلوتر از همه بود. حتی در کهنسالی. تا جایی که میتوانست زباله خشک تولید نمیکرد و اگر هم سبک زندگی شهرنشینی مجبورش میکرد گه گداری زباله خشک در خانهاش جمع شود، کسی اجازه نداشت زباله را جلوی در یا سطل زبالههای خیابان بیندازد. خودش شال و کلاه میکرد و زبالههای خشک را به شهرداری تحویل میداد. جالبتر از همه مدیریت مسئولانه پسماندهایتر تولید شده در منزل بود که هرگز راهش را به کیسه زباله جلوی در پیدا نکرد. چالهای در انتهای باغچه حیاطشان کنده بود برای تبدیل زبالههایتر به کمپوست و همان کمپوستها باغچه خانهشان را زیباتر و سرسبزتر میکرد.
چرا قدیم ها تولید زباله کم بود؟
چرا قدیم ندیم ها خبری از این حجم از زباله نبود؟ جواب این سوال را می توان در خاطرات مه لقا ملاح؛ مادر محیط زیست ایران جست و جو کرد. وقتی او در مصاحبه هایش از مادر و سبک زندگی خانوادگی اش می گفت؛«مردم آن دوران مثل حالا نبودند و زباله کم تولید میکردند. هر فردی در هر خانوادهای راه حلی برای بازیافت زبالهاش پیدا میکرد. ما غذا را به اندازه تعداد و میزان خوراک افراد خانواده تهیه میکردیم که اضافه نیاید و مجبور به دور ریختن آن نشویم. حتی یک غذا را 2 وعده نمیخوردیم چون باقیمانده غذا را به همسایه می دادیم.»
تا بطری شیشهای نیاورید به نهالها آب نمیدهم
تلاشهای مه لقا ملاح برای حفظ محیط زیست و آموزشهای سازندهاش در مدیریت پسماند و مقالات و پژوهشهایی که از او با موضوع محیط زیست منتشر شد کم کم این زن موسپید کرده را به چهرهای ماندگار تبدیل کرد و برگزار کنندگان مراسم روز درختکاری که مرحوم مه لقا ملاح مهمان ویژهشان بود میدانستند او به تک تک حرف هایش عمل میکند. محمد درویش میگوید:«وقتی در یک مراسم قرار بود به یک درخت آب بدهد و دستاندرکاران برای آب دادن به درخت، بطری یکبار مصرف به ایشان میدادند، قبول نمیکرد و میگفت تا زمانی که بطری شیشهای نیاورید آب نمیدهم.»