سنگفرش هر خیابان از طلا نیست
ملت ما ـ حامد فرحبخش « سنگفرش هر خیابان از طلاست»، نام کتابی است که تجربیات «کیم وو چونگ» را شرح می دهد، نویسنده در کلیت این کتاب می گوید که برای رسیدن به طلا و یا همان ثروت های افسانه ای، باید جاهایی را پیدا کنیم که مردم دیگر هرگز به آنجا پا نگذاشته‌اند و کارهایی را انجام دهیم که دیگران هرگز بدان‌ها فکر نکرده‌اند.
این کتاب و کتاب های مشابه آن که در سال های اخیر در بازار کتاب ایران حسابی پرفروش بوده اند، به خوانندگان خود نکات بسیار مثبتی را ارائه می دهند اینکه برای رسیدن به ثروت باید به جای کارکردن صرف، خلاقیت داشت و روش های جدید جذب ثروت و خلق پول را تجربه کرد، باید راه هایی را پی گرفت که دیگران از آن خبر ندارند و خلاقانه وجدیدند ،شاید تصادفی نباشد که بعد از آنکه هجوم چنین کتاب هایی به بازار کتاب ایران ، حجم جوان هایی که فکر می کردند به جای شاگردی در بازار و یا کارمند شدن در ادارات، باید بزنند به دل دریای طوفانی کسب وکار و بروند به سراغ کارهای نو و خلاقانه، با رشد عجیبی مواجه شد.
همزمان با فروش شگفت انگیز این کتاب ها، تورم و بی ارزش شدن حقوق کارگران و کارمندان ، سوخت مضاعفی بود تا جوان های جویای کار یا در آستانه ورود به بازار کار به دنبال مفهومی نادرست از کار آفرینی بروند ، یعنی به سراغ‌ مشاغلی که بشود از همان ابتدا و بدون شاگردی کردن به درجه «استادی» و صاحبکاری رسید و به قول جوان های امروزی، آقا بالا سر نداشت.
با تبلیغاتی که خصوصا در یک یا دو دهه اخیر درباره کارآفرینی صورت گرفت و وام های اشتغال و کارآفرینی فله ای که به چنین جوانان آموزش نیافته ای که از پشت میز مدرسه یا دانشگاه مستقیما وارد بازار کار شده بودند داده شد ، در ابتدا تصور می‌ شد که جوانان ایرانی بلاخره بعد از دهه ها که همگی به دنبال کارمندی و استخدام دولتی بوده اند، مسیر صحیح زندگی را یافته اند و می‌خواهند در مسیر کارآفرینی قدم بگذارند اما زیاد طول نکشید که شکست سنگین پروژه هایی مثل کرم های تولید ورمی کمپوست که با تبلیغ فراوان قدم به عرصه بازار کشاورزی ایران گذاشته بود - با ضرر4 هزار میلیاردی و مالباختگی بیش از 35 هزار نفر تنها در یک پرونده - ، پرورش بزهای سانن، گوسفندان چند قلو زا ، پرورش بلدرچین ، کبک ، عقرب ، کفشدوزک و حشرات و حتی مرغداری ها و دامداری های غیرصنعتی... مشخص شد که این ها تنها در باغ سبزی بودند که به جوانان جویای کار نشان داده شد و تنها کسانی که از این مسیرها کف خانه هایشان را با طلا سنگفرش می کردند، همان افرادی بودند که مثل سرگروه های گلدکوئستی این کارها را تبلیغ می‌کردند و از فروش مولدها، سودهای هنگفتی را به جیب می زدند.
ماه هاست که برنامه « میدون» که حالا بیشتر از آنکه یک برنامه علمی و آموزشی کارآفرینی باشد بیشتر به یک شوی تلویزیونی شبانه تبدیل شده است، از کارآفرینانی می گوید که همگی به سودهای عجیب و غریب میلیاردی‌ رسیده اند - عجیب آنها آنکه برای گرفتن یک وام کم بهره به برنامه آمده اند-، در میان میهمان عجیب این برنامه جعبه جادو که هر کدام مثل شهرفرنگی های سابق تحفه شگفت انگیزی را در برنامه ارائه می دهند، چند شب قبل مرد جوانی میهمان برنامه بود که از فروش 4 میلیاردی پرورش الاغ و سود 2 میلیاردی تنها در یک سال صحبت می‌کرد و داوران برنامه نیز به به و چه چه کنان صحبت های او را تایید کرده و آفرین می گفتند.
آیا صحت سنجی شده است؟
اگر چه کارآفرینی و تشویق جوانان در این مسیر، خصوصا در عرصه کشاورزی و دامپروری بسیار پسندیده و نیکوست اما سئوال اینجاست که آیا گفته‌های این مرد جوان که قرار است برای مخاطبان برنامه پخش شود صحت سنجی شده است ؟ آیا هیچ کارشناسی، دفاتر فروش وی یا حداقل موجودی حساب او را بررسی کرده است که ببیند که آیا او راست می گوید و چنین ادعاهایی اصلا واقعیت دارد؟ آیا این سئوال به ذهن داوران و تهیه کننده برنامه‌خطور کرده است که در شرایطی که مجمتع های دامپروری و گاوداری های بزرگ معمولا در ضرر هستند و اگر نهاده های دامی دولتی، یارانه، معافیت مالیاتی ، تقسیط بدهی ها و ... در اختیارشان قرار نگیرد در آستانه ورشکستگی هستند چطور یک جوان می تواند چنین سود هنگفتی را از پرورش الاغ که احتمالا نهاده دولتی ،یارانه ، خرید تضمینی محصول و... ندارد کسب کند؟
چنین سئوالی را می توان درباره برنامه های دیگر برنامه میدون ، مثلا در مورد ادعاهای خانمی که از قیمت عجیب وغریب فروش زالو و سود سرشار آن صحبت می‌کرد هم مطرح کرد – البته پرورش دهنده زالو، یک استاد محترم و شناخته شده دانشگاه بود که احتمالا سخنانش تنها از جهت تئوریک و روی کاغذ‌ آن هم در صورت صدور به کشوری مثل آمریکا قابل پذیرش بود- اما درباره جوان 21 ساله پرورش دهنده الاغ که این روزها هنرنمایی اش فضای مجازی را پرکرده است این ادعاها حتی بر روی کاغذ هم قابل پذیرش نیست و با اندک اطلاعاتی می توان آن را در مقایسه با سایر مشاغل عرصه کشاورزی و دامداری رد کرد.
چرا چنین برنامه هایی خطرناکند؟
مسئله این است که اگر چنین برنامه هایی تنها در حد یک شوی شبانه باقی بماند و مخاطبان به آنها تنها به عنوان یک برنامه شگفت انگیز«دیدنی ها» نگاه کنند، ایرادی نیست اما مشکل از جایی شروع می شود که اسپانسر وام این برنامه، یکی از مهمترین مراکز کارآفرینی کشور است و قرار است که با صرف بودجه‌های سنگین برای چنین برنامه هایی، افراد جوان و تازه کار را به شروع یک کار جدید تشویق کند.
شک نکنید که با دیدن چنین برنامه هایی، تعداد بسیاری از جوان‌هایی که سابقه و تجربه انجام چنین کارهای دشوار و سختی را ندارند، در رویای رسیدن به درآمد دومیلیاردی، به جستجوی نام شرکت کننده و یا افراد دیگری که در این زمینه تبلیغات می کنندپرداخته، با آنها تماس می‌گیرند و شروع به خرید مولدها (الاغ نر و ماده) می‌کنند.
باز هم شک نکنید که در مراحل اولیه، تبلیغ‌کنندگان و فروشندگان مولدها ،از سودهای هنگفت و خرید تضمینی سخن می‌گویند اما پس از آنکه خریداران جوان، تازه کار و بی اطلاع، با مشقت فراوان و دادن تلفات بسیار، چنین محصولاتی را تولید کردند متوجه می شوند که خریداری وجود ندارد یا قیمت‌ها آنطوری نیست که به آنها وعده داده شده و آنوقت است که زندگی‌های بسیاری بر باد می رود، جوان‌های بسیاری که کارشان را با پول بازنشستگی پدر و یا طلاهای مادر شروع کرده‌اند یا زیر قسط وام‌های سنگین رفته اند در همان ابتدای زندگی، شکستی سخت را تجربه می کنند که از آنها برای تمام عمر یک فرد افسرده ، گوشه گیر و بازنده می سازد، آدم هایی که بسیار مستعد مواد مخدر وحتی خودکشی هستند، دوستان میدون که امروز از برنامه سرگرم کننده اتان خیلی راضی هستید، آنوقت شما وجدانا مسئولید.