ملت ما بررسی میکند؛
چرا تفکر عرفانی در عرصه فرهنگ و هنر ضرورت دارد؟

پایگاه ملت ما: فیلمهای معروف به کلیشهای دفاع مقدس، یعنی همان فیلمهای جنگی دهه شصت و هفتاد باوجود داشتن عناصر کلیشهای مانند «حاجی و سید و شخصیتهای سیاه و سفید موقعیتهای نمایشی گاه تکراری و کشمکشهای کم رمق یک حس خوب را به مخاطب منتقل میکرد.
این فیلمها اگرچه بین منتقدان حرفه ای سینما چندان مورد اقبال نبودند اما برای مخاطب عام بسیار دلپذیر بودند به گونهای که هنوز هم پخش این آثار از تلویزیون مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد؛ فیلمهای سادهای مانند «پرواز در شب»، «مهاجر»، دیده بان و... و در کنار این آثار سینمایی یک مجموعه مستند بسیار بی ادعا و ساده به نام روایت» «فتح» به سرعت مورد اقبال مردم و حتی نسل نوجوان قرار گرفت؛ همه این فیلم ها یک وجه مشترک داشتند روایت حس و حال عرفانی رزمندگان در جبهه ها.
مستندهای روایت فتح غیر از روایت عینی و صادقانه احوالات رزمندگان در «نریشنها» نیز با قلم و صدای شهید سید مرتضی آوینی، گاه مباحث عرفان نظری را بیان میداشت و سعی میکرد آنچه در جان رزمندگان در آن برهه طلایی رخ داده بود را با انگاره های عرفان نظری مانند طلب، حیرت فقر، استغنا و... مطرح کند؛ شناخت آنچه از لحاظ معنوی در جبهه های دفاع مقدس رخ میداد در بین جامعه امروزی مرهون همین مستندهاست و از طرف دیگر نسل بعد ازجنگ ، گم شده معنوی خود را توانست از همین مستند ها پیدا کند.
انتشار رسمی آلبوم های موسیقی عرفانی در کشور با پیشگامی شهرام ناظری
در موسیقی ایرانی نیز جریان انتشار رسمی آلبومهای موسیقی عرفانی در کشور با پیشگامی شهرام ناظری و کیخسرو پورناظری آغاز شد و اشعار مولانا و سایر عرفای بزرگ اسلامی که مملو از باورهای عرفان نظری بود در قالب این آلبومها در کشور منتشر میشد.
یکی از شاهکارهای این جریان آلبوم «مطرب مهتاب رو» بود که بنا به اظهارات غیر رسمی تولید کنندگان، قطعه اصلی آن به بهانه بزرگداشت شخصیت حضرت امام خمینی (ره) تولید شده و گفتگوی مریدان با پیر طریقتی را وصف میکند که از عوالم بالا برایشان اخباری را دارد که برای بازگو کردنش نیاز به جانهای محرم دارد و درجایی از آن تصنیف میشنویم که «ما همگان ،محرمیم آنچه بدیدی بگو اما با ورود به نیمه دوم دهه هفتاد، جریان غرب گرا در کشور قدرت سیاسی و اجتماعی پیدا کرد و کم کم گرایش به موسیقی پاپ در علاقه مدیریت فرهنگی به پاپیولاریزه کردن فرهنگ و هنر نمایان شد.
وقتی حمایت اجتماعی از آثار عرفانی و عمیق در هنر قطع شد
در سینما و تئاتر هم مجوز ورود جذابیتهای نیم بند جنسی و مبتذل داده شد و دیگر حمایت دولتی و اجتماعی از آثار عرفانی و عمیق در هنر قطع شد. تصور غلط مدیران وقت از اینکه فقط هنر پاپ در میان مردم ایران طرفدار دارد و اینکه از این هنر بیشتر میشود برای نیل به اهداف تبلیغی استفاده کرد باعث شد جریان عمق زدایی و عرفان زدایی از هنر شدت بگیرد؛
جریان غربگرا رگههایی از عرفانهای جدید و غیردینی را میگنجاند
در دهه هفتاد جریان غرب گرا اگر اثر هنری هم میساخت سعی داشت تا رگه هایی از عرفان های جدید و غیردینی را در آن بگنجاند تا بتواند ادعای عمیق بودن داشته باشد، مانند آنچه در سینمای امثال «داریوش مهرجویی یا آثار موسیقی برخی خوانندگان لس آنجلسی می شد یافت اما پس از نیمه دهه هفتاد، دیگر همان عرفانهای التقاطی تنها سردمداران عرفان و اندیشه ورزی در آثار هنری شدند رشد بی سابقه ترجمه و انتشار کتب نویسندگانی چون «پائولو کوئلیو» و «اوشو در این دهه اتفاق افتاد چرا که انگار یک طراحی آگاهانه در میان بود تا عرفان ایرانی اسلامی جایش را به عرفان غربی و هنرپاپ بدهد.
چرا عرفان مهم است؟
اسلام شیعی سه شاخه معرفتی دارد؛ فقه حکمت یا فلسفه و عرفان؛ هر بار این سه شاخه معرفتی در گروه یا فردی جمع شدند، منجر به شکوفایی تمدنی و تشکیل حکومت شیعی شده است و هرگاه بینشان افتراق افتاده یا یکی از این شاخهها به کناری گذاشته شده است افول تمدنی یا فروپاشی اجتماعی و سیاسی رخ داده است.
واضح ترین تمثیلی که میشود برای این ظهور و افول بیان داشت، سلسله شیعی صفویه است. صفی الدین ابوالفتح اسحاق اردبیلی نیای بزرگ شاهان صفوی در انتهای قرن هشتم قمری میزیست در انتهای قرنی که عرفان نظری و صوفیه یعنی عرفان عملی به نقطه کمال خود رسیده بود و شعر عرفانی در آثار امثال حافظ شیرازی به اوج پختگی رسیده بود.
شیخ صفی الدین اردبیلی پیشگام نزدیکی صوفیه و فقاهت
شیخ صفی الدین اردبیلی پیشگام نزدیکی صوفیه و فقاهت شد و خود علاوه بر اینکه قطب صوفیه شمال غرب ایران بود در فقه شافعی نیز صاحب مدارج علمی بالایی بود اما فرزندان و نوادگان وی به تشیع گراییدند و ضمن حفظ طریقت. اهل تصوف با خود تحصیل فقاهت کردند یا با فقهای شیعه ارتباط مناسب برقرار کردند تا اینکه شاه اسماعیل یکم که خرقه تصوف را به صورت خانوادگی به ارث برده بود، پس از کشته شدن برادر بزرگش مدتی را نزد حاکم لاهیجان پناه گرفته و توسط شمس الدین محمد لاهیجی یکی از علمای شیعه آن زمان فقه شیعه را آموخت و علی رغم سن کم هم وارث طریقت عرفانی شد و هم فقه شیعه میدانست.
اولین میخ بر تابوت صفویه را با تبعید ملاصدرا زدند
جمع بین فقاهت و عرفان با تأسیس حوزه علمیه تبریز و سپس قزوین و اصفهان و جمع آمدن فلاسفه و فقهای بزرگ شیعه از سراسر جهان قوت گرفت و به همان منوال، افول دولت صفوی از زمانی آغاز شد که برخی از فقهای قدرت طلب حوزه علمیه اصفهان علیه فلاسفه توطئه ورزیدند و اولین میخ بر تابوت صفویه را با تبعید ملاصدرا زدند؛ با این همه برکات حکومت شیعی صفویه در آبادانی ایران و تثبیت فرهنگ شیعه و شکوفایی هنر شیعی و بسیاری برکات دیگر در طول تاریخ بسیار مشهود است.
انقلاب اسلامی با شکوفایی فقه شیعه در نجف و قم شروع شد
انقلاب اسلامی ایران نیز با شکوفایی فقه شیعه در نجف و قم شروع شد و هنگامی که همه علوم اسلامی در وجود شخص امام خمینی (ره) جمع شد، اندیشه حکومت اسلامی به درجه ای از کمال رسید که بتواند تمدن و حکومتی نوین را آغاز کند و پس از قریب صدسال از شروع حرکتهای ضد استبدادی در دوره قاجار که همواره با شکست در مقابل تجدد خواهان همراه بود، قیام مردم به رهبری امام خمینی (ره) به پایه ریزی جمهوری اسلامی ایران منجر شد.
عرفان گم شده انسان معاصر
انسان در جهان تنها و بیپشتوانه است خودش را بسیار آسیب پذیر میبیند و به یک لحظه بعدش امید ،ندارد با این حال میل به جاودانگی دارد و میخواهد دستاویزی در این جهان پیدا کند اما فقه و آنچه در نهاد فقه امروزی میبیند این میل را برآورده نمیکند؛ از این رو دنبال راهی میگردد که او را به چیزی غیر از ظواهر عالم و انگاره های کلی از بهشت و جهنم و حلال و حرام ببرد.
زمانی که معصومین در جامعه حاضر بودند انسان می توانسته برای پرسیدن سؤالات ماوراء الطبیعه اش به سراغ وی برود اما در زمانه حاضر این فلسفه و عرفان است که این سؤالها را پاسخ میدهد؛ فلسفه از راه عقل و عرفان از مسیر شهود، از طرف دیگر عرفان نظری به استعاره و اسطوره نزدیک تر است و تأثیر این دو از دانش و شیوه های علمی به مراتب بیشتر است.
عمل به دستورات شرعی و رساله عملیه دستورالعمل تزکیه و عرفان عملی است
علمای اخلاق و فقها به درستی ادعا میکنند که عمل به دستورات شرعی و رساله عملیه دستورالعمل تزکیه و عرفان عملی است اما این نیز جای خالی عرفان نظری را پر نمی کند عرفان عملی راه تزکیه است اما تزکیه بدون شناخت مسیر رهرو را سردرگم میکند و ممکن است پس از مدتی در همان گام اول خسته شده و دچار شک و تردید شود عمل به احکام شرعیه بدون پیوست نظری مثل آن است که عده ای کارگر استخدام کنید و بدون آنکه به آنها توضیحی بدهید به ایشان بگویید مقداری سنگ را از این سوی جاده به آن سوی جاده منتقل کنید؛ آنها ممکن است به خاطر دستمزد این کار را بکنند.
تمدن اسلامی همواره حکمت و ماوراء الطبیعه را در کنار و در بطن دین دارد
با فرارسیدن عصر مدرن انسان ارتباطش را با نهاد ،دین کلیسا، مسجد و... قطع کرد و غرق در اسباب مادی و قواعد ماده انگارانه عصر حاضر شد. او ابتدا فکر میکرد با نفی خدا و قیامت و مفهوم گناه با آزادی بیشتری میتواند زندگی کرده و پله های ترقی را در شاخههای مختلف علمی طی کند اما با گذشت چند قرن احساس بی پناهی کرد، از این رو به دنبال جایگزین برای دین گشت تا بتواند چیزی ورای این عالم محدودیت ها پیدا کند که بدان دل خوش باشد.
عرفان های مدرن یا کهن را از هند و آفریقا و از میان اقوام یهود پیدا کرد و با دادن رنگ و لعاب ادبیات ،مدرن آنها را به عنوان مستمسکی برای رهایی از بی پناهی خود در دنیا گزید، اما تمدن اسلامی همواره حکمت و ماوراء الطبیعه را در کنار و در بطن دین داشته و این استعداد را دارد که بدون کنار گذاشتن ،دین این نیازهای انسان مسلمان را در عصر حاضر برآورده کند.
عرفان و زیبایی شناسی
سبکهای هنری در طول تاریخ براثر وقایع یا تغییرات اساسی در فلسفه و اندیشه جامعه به وجود آمدهاند به شرطی که آن تغییر یا انقلاب در جامعه یا عرصه فلسفه ،ظرفیت ایجاد سبک هنری را داشته باشد؛ انقلاب اسلامی ایران با ایجاد تمدن دینی و معنوی شروع شد و توانست نظام سیاسی مستحکمی را بنیان گذاری کند. اثرات انقلاب اسلامی در سالهای اول بر هنر نیز غیر قابل انکار است اما با گذشت چند دهه هنر ایرانی مسیری غیر از اندیشه انقلاب اسلامی را پیش گرفت و حتی درصدی از هنرمندان که در دایره انقلاب اسلامی ماندند فقط از حیث موضوع در گفتمان انقلاب میگنجند و سبک مستقلی از سایر هنرمندان ندارند.
اما عرفان اسلامی در سده هشتم هجری توانست سبک عراقی یا عرفانی را در شعر و ادبیات ایجاد کند و بر سایر رشته های هنری هم تأثیرگذاشت.
عرفان به نوعی وجه زیبایی شناختی دین است
عرفان به نوعی وجه زیبایی شناختی دین است؛ شاخههای دیگر دین مانیفستی در باب زیبایی و زشتی نمیدهند، بخشی از علوم اسلامی وظیفه شناخت سره از ناسره در احادیث و قواعد را برعهده دارند. بخشی دیگر حلال و حرام و درست و نادرست را مشخص میکند و بخشی دیگر وظیفه تفقه در عمق آیات و روایات را برعهده می گیرد، حکمت و فلسفه اسلامی هم که مانند عرفان شاخه ای جدا از علم دین محسوب میشود وظیفه پرداختن به ماوراء الطبیعه و جهان بینی اسلامی را برعهده دارد.
تنها عرفان اسلامی است که میتواند زیبایی شناسی خاص تمدن انقلاب اسلامی و هنر دینی را نشانهگذاری و تبیین کند. اهمیت زیبایی شناسی از آن جهت است که امروزه در هنر غربی جذابیتهای مبتنی بر و ضعف های انسانی مانند شهوت غضب زیاده طلبی و رفاه جویی مبانی ایجاد جذابیت در هنر است.
هنر عرفانی یا رمانتیسیزم
رمانتیک گرایی یا رُمانتیسم به فرانسوی (Romantisme) یک جنبش هنری بود که در قرن هجدهم و تحت تأثیر انقلاب فرانسه شکل گرفت. این جنبش در حقیقت در مقابل کلاسیزم که سالهای سال حکومت بلا منازع در هنر اروپا داشت به وجود آمد؛ امروز «رمانتیسیزم» در هنر جهان و ایران سعی میکند عطش انسان معاصر به احساسات ،رقیق عاطفه ورزی و تفرد را برآورده کند و جای نیاز انسان به عرفان و حب الله را بگیرد اما شباهتهای ظاهری این سبک هنری با آثار عرفانی این شائبه را ایجاد میکند که میتوان جای فقدان عرفان در آثار هنری را با احساس گرایی رمانتیک پُر کرد.
بشر امروز نیاز به تقویت احساسات رقیق پالایش روانی دارد
بشر امروز نیاز به تقویت احساسات رقیق پالایش روانی دارد. باید توجه کرد که اصل و اساس رمانتیسیسم تفرد و اصل قرار دادن تمایلات و احساسات انسان است و عرفان بالعکس قائل به کنار نهادن تمایلات بی ارزش برای ذوب شدن در وجود مبارک عالمین است؛ نمیشود این دو را به خاطر شباهت های برآیندی بدل از همدیگر گرفت و اگر قرار باشد رمانتیسیزم جای عرفان را در هنر محبوب بگیرد یعنی هنر دام جذابیت خود را بر ضعف های انسانی بگذارد طبعاً برآیند این اثر هنری، تقویت ودامن زدن به همان غرایضی است که از ضعفها سرچشمه می گیرد.
عرفان نظری یک نیاز اصیل و غیر قابل انکار است
نتیجهگیری: در زمانه حاضر مفاهیم بسیاری از واژه ها و عبارات دچار جعل شده و همین جعل مفاهیم باعث شده عرفان اسلامی در میان فقها مدیران و استراتژیستهای کلان ،جامعه معادل جریان غیر اصیل صوفیه امروزی باشد که بیشتر قالبی از ظاهر عرفان اسلامی را به صورت نمایشی دنبال می کنند و تفاوتی با فرقه های شیطانی ندارند؛ به همین جهت نیاز به عرفان اسلامی بخصوص عرفان نظری برای پیش برد مفاهیم عالیه اسلام ناب محمدی در عرصه هنر، یک نیاز اصیل و غیر قابل انکار است، چراکه در فقدان تفکر عرفانی، تفکرات شبه عرفانی مدرن جای آن را خواهد گرفت چیزی که مسیر تحقق هنر تراز تمدن معنوی انقلاب اسلامی را سد یا سخت می کند.
انتهای پیام/